سرویس " خبر لاهوتیان " : حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در آخرین دوره ریاست خود بر مجلس خبرگان رهبری (در اسفند 1389)به عنوان رئیس این مجلس در سخنان مهم و تاریخی خویش با هشدار به روحانیون فرمودند:روحانیت حق الناس را از یاد نبرد!؟
همین مردم در دوران مبارزه بدون قانون اساسی وحتی دانستن نام ولایت فقیه، ولایی بودند وتصمیمات امام را درسخت ترین شرایط مو به مو اجراء کردند تا انقلاب پیروز شد امروز همان مردم از روحانیت انتظار دارند تا مقابل تهمتها و توهین ها عقب ننشیند و حرف حق را بزند
آیت الله هاشمی رفسنجانی طی سخنانی صریح در آغاز اجلاس خبرگان رهبری (اسفند ماه 89) ضمن بیان تاریخچۀ انقلاب اسلامی تاکید کرد: همراهی مردم نباشند روحانیت کاری از پیش نمی برد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، گزیده نطق ایشان در بدین شرح است :
در دوران مبارزه قانون نبود امّا مردم ولایی بودند
در دوران مبارزه نه قانون اساسی داشتیم و نه جامعه ولایت فقیه را می شناخت اما مردم ولایی بودند، پس اسلام، تشیع و روحانیت پایههای اصلی و ولایت فقیه که در آن زمان به طور غیررسمی و غیرقانونی در امام متبلور بود گرچه ما هنوز چنین قانون اساسی نداشتیم، اما مردم واقعاً به حکم ولایی عمل میکردند و هر چه امام میگفتند مردم به همان عمل میکردند. هرچند که برای آنها گاهی قدری مشکل بود، وقتی دستور شکستن حکم تقیه را دادند، آنهایی که در میدان بودند واقعاً به هر قیمتی عمل کردند، میگفتند تقیه حرام است و لَوْ بلغ ما بلغ و این خیلی موارد را آن موقع برای ما حل کرد.
مهم ترین تفاوت امام (ره) و آیت الله کاشانی
تفاوت نهضت ملی نفت و انقلاب اسلامی در تفاوت میزان حجیت دو رهبر اسلامی برای مردم بود .مرجعیت در این زمینه بسیار تأثیرگذار است. تفاوتی را که بین آیتالله کاشانی در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت در گذشته با زمان خودمان میبینیم این است که این بار رهبری به عهده مرجع تقلیدی مانند حضرت امام(ره) بود و مردم حرف ایشان را برای خودشان به هر نحو حجت میدانستند، اما در زمان آیتالله کاشانی با توجه به اینکه ایشان شخصیت منزه و عالم و مجاهدی بود این حجیت را برای مردم نداشت. اما اشارات امام برای مردم راهگشا بود.
اگر مردم نبودند روحانیت به تنهایی چه کاری می توانست بکند؟
اگر تنها مرجعیت و روحانیت بودند ولی مردم نبودند در خلاء چیزی به دست نمیآمد تا بتوانیم کاری انجام دهیم ، همه اینها در ظرف حضور مردم بود، اگر تنها مرجعیت و روحانیت بودند ولی مردم نبودند در خلاء چیزی به دست نمیآمد تا بتوانیم کاری انجام دهیم. این حرفها همه در کتابهای فقه و اصول و کلامی ما بود، اما این بار حقیقتاً مردم بودند. در ابتدا مردم با وسعت در لغو مصوبات دولت، انجمنهای ایالتی و ولایتی آمدند و حضور مردم بیسابقه بود.
رفتارمان اسلامی نباشد مردم تغییر می کنند
مردم جذب اخلاق اسلامی و انسانی روحانیت شدند رفتارمان اسلامی نباشد مردم تغییر می کنند. ما این را لمس میکردیم که مردم چقدر مبارزین را دوست دارند. دریای عظیم مردمی ایران باعث شده بود که نیروهای انقلابی احساس پشتوانه کافی در همه صحنهها داشته باشند. آن روزهایی که بسیار سخت شده بود مردم نمیگذاشتند حتی خانوادههای زندانیها که خیلی هم زیاد بودند. مشکل پیدا کنند و به صورتهای مختلف به آنها رسیدگی میکردند. این عوامل کارساز بود. آن موقع اسم اسلام و شیعه کافی بود. چون مردم بهشت را پشت سر این اسم در زندگیشان مشاهده میکردند و واقعاً مردم را به امید یک زندگی کاملاً اسلامی و انسانی جذب میکرد. آن موقع مسائل خفقان و سلب آزادی و استکبار را داشتیم و آمریکا در اینجا در همه شئون ارتش، ساواک، سازمان برنامه، نفت، سیاست و دربار و حتی در احزاب نفوذ داشت و اما مسئله اصلی که مردم را نگاه میداشت، مسئله اسلام و امیدی که مردم به امت و جامعه اسلامی داشتند که انشاءالله این امید همیشه باقی بماند و عامل آگاهبخشی هم به عهده حوزههای علمیه و دانشگاهیان بود.
مردم اسلام شعاری نمی خواهند اسلام عملی می خواهند
اگر ما از اسلام غفلت کنیم اشتباه بزرگی کردهایم ، البته اسلامی که میگویم اسلامی لفظی نیست و عمل میخواهد، وعدههایی که به نام اسلام و قرآن میدادیم، در عمل باید مردم مشاهده کنند که صدق کرده است بدون عواملی که بیان کردم حرکتی به وجود نمیآید و برای بقاء و تکامل این انقلاب همه این عوامل باید در صحنه باشند. یعنی اگر ما از اسلام غفلت کنیم اشتباه بزرگی کردهایم. البته اسلامی که میگویم اسلامی لفظی نیست و عمل میخواهد. وعدههایی که به نام اسلام و قرآن میدادیم، در عمل باید مردم مشاهده کنند که صدق کرده است و نمیتوانیم همیشه به آینده واگذار نماییم.
جریان انحرافی امروز از کجا پیدا شد؟
واقعاً باید مقید به اسلام باشیم، اگر احساس کنیم که باز میخواهند با شعار کار را ادامه دهند خدای ناکرده ممکن است انسجام مردم از دست برود، واقعاً باید مقید به اسلام باشیم، اگر احساس کنیم که باز میخواهند با شعار کار را ادامه دهند خدای ناکرده ممکن است انسجام مردم از دست برود. بالاخره باید ببینیم اسلام شامل چه چیزی است مقداری عقاید است که اساس کار ماست. به عقاید مردم خیلی کمک شده و خیلی چیزها گفته شده است ولی باز میبینید که چقدر با پریشانگویی، شیطانپرستی، کارهای عجیب و غریب و عرفانهای کاذب، مردم را منحرف میکنند و همه جا هستند عوامل و ریشههای اینها چیست؟ برای حفاظت اینها قطعاً باید یک کار بزرگی انجام دهیم.
بنا نبود یک دوره حکومت کنیم و تمام شود
ما باید به فکر جوانهای امروز باشیم. بنا نبود که در انقلاب ما یک دوره حکومت کنیم و تمام شود ،مسئله احکام و مساجد موجود است مساجد ما الحمدلله بد نیست. مردم حضور دارند و ما باید بیش از اینها مورد توجه قرار دهیم. مسائل جوانان باید مورد توجه بیشتر ما باشد. کسانی که از نسل ما بودند آنها مثل ما هستند و مشکلی ندارند، ولی ما باید به فکر جوانهای امروز باشیم. بنا نبود که در انقلاب ما یک دوره حکومت کنیم و تمام شود. اساس بر این است که حکومت انقلاب اسلامی به حکومت امام زمان وصل شود. باید مواظب نسل جوان باشیم و همه میدانیم که الان نسل جوان مشکل دارد و نباید از آن غافل باشیم.
به دروغ و تهمت و وعده های پوچ رسمیت بخشیدند
اخلاق رکن اساسی جامعه اسلامی است و امروز میبینیم اخلاق در جامعه آسیب دیده، دروغها از سطوح رسمی تا دیگران خیلی وسیع شده، آمار دروغ گفتن، وعده دروغ دادن، تخلف وعده کردن، تهمت زدن، فریب دادن، ریاکاری، شعارهای بیمحتوا دادن اینها همه برخلاف اسلام است، ما باید فکری برای این معضل بکنیم و اگر کاری نشود تحقیقاً تردید پیش میآید و خانوادهها آسیبپذیرتر میشوند. آن شرایطی که بعد از انقلاب سالها هم ادامه داشت و در زمان جنگ به خصوص بیشتر مراعات میکردند باید آنگونه مراعات بکنیم.
راه پیاده شدن اسلام راه پلیس و زندان نیست
با پیاده شدن اسلام در جامعه نیازی به این همه پلیس و زندان وجود نخواهد داشت ،من فکر میکنم یکی از کارهای مهم کشور در اینگونه موارد، البته ترساندن و با زور و زندان رفتن نیست. در اسلام زور، حد، مجازات و تعزیر هست. البته اینها بعد از این است که ایمان و اعتقاد مردم را تقویت نماییم. البته با انسانهای یاغی باید برخورد کرد. با پیاده شدن اسلام در جامعه نیازی به این همه پلیس و زندان وجود نخواهد داشت. لذا من فکر میکنم یکی از کارهای مهم این است که تلاش کنیم آن اسلام واقعی و با محتوا را مردم در عمل ببینند و علاقمند شوند.
چرا افراد و نهادها اینقدر رهبری را هزینه اشتباهات خود میکنند؟
اگر مردم از ما کوتاهی ببینند مردم اهل بیت را هیچ وقت فراموش نمیکنند. چون ائمه را مردم میشناسند و آن عشق در درون آنها باقی است بعد از آن مسئله ولایت فقیه است. ولایت فقیه آن رکن اصلی بود که امام آن را با مرجعیت و با آن عظمت ایجاد کردند. مردم در اصل با ولایت فقیه مشکلی ندارند. یک مشکلی که ممکن است پیش بیاید و من نمیتوانم خدمت شما عرض نکنم که متأسفانه خیلی از افراد و نهادها از رهبری، زیادی خرج و هزینه میکنند. هر کاری که میکنند به نحوی متکی میکنند به رهبری ولو اشتباه و خلاف کرده باشند. اینگونه نیست همه وظایف ذاتی داریم، آن وظایف را باید خودمان انجام بدهیم و با الفاظ و القاب مسئله حل نمیشود.
رهبری پدر همه هستند، در یک جریان کوچک محبوس نمی شوند
رهبری پدر همه هستند خیلیها دلشان میخواهد رهبری را در یک جریان ولو کوچک محبوس کنند. ممکن است آنها سود ببرند ولی اشتباه اساسی میکنند. هم به خودشان ضرر میرسانند و هم به دیگران، رهبری متعلق به همه مردم است و ما از این جهت الحمدلله دستمان پر است و اگر امروز هم امیدی باشد که دستی از آستین در بیاورد و وحدتی جدّی در جامعه ایجاد کند باز هم آن مقام رهبری است. این جمع میتواند کمک کند، ولی رهبری میتوانند مسائل را حل کند.
تفرقه جدّی است ، اختلاف افکنان برنامه هایی ویژه ای دارند
تفرقه دارد جدّی میشود. ما باید خیلی مواظبت و مراقبت کنیم، مردم را باید منسجم نگه داشت ،مردم اگر وفادار باشند که الحمدلله تا به حال بودهاند، البته تا به حال تفرقه جدّی نداشتهایم، ولی تفرقه دارد جدّی میشود. ما باید خیلی مواظبت و مراقبت کنیم، مردم را باید منسجم نگه داشت. اختلاف در سلیقههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، همیشه هست. بلکه موجب تکامل هم میشود. اما نباید این اختلافات به اصول برگردد و باید مواظب باشیم که همه چیز سر جای خودش باشد. تاکتیکها باید بیشتر مورد بحث و نقد قرار گیرد.
ببینید چه کسانی نصایح رهبری می شکنند؟
وظیفه خبرگان ایستادن مقابل جریانی است که نصایح رهبری را می شکنند،در خبرگان باید مواظب باشیم نگذاریم عمود خیمه آسیب ببیند. عمود که شکسته شد دیگر کاری نمیتوان انجام داد ما به عنوان خبرگان مهمترین وظایفمان حفظ ولایت و شرایط ولایت است. نباید چیزهایی که به پای رهبری نوشته میشود، نوشته شود. خود ایشان هوشیارند و مواظب هستند و نصیحت میکنند ولی چند روز دیگر نصایح ایشان شکسته میشود. لذا همه موظفیم و باید واقعاً از این محوریت حفاظت کنیم. منتها از راه درست و صحیح آن، نه شیوههایی که مورد پذیرش نیست. اینها عوامل موجبه بوده و عوامل مبقیه هم همینها هستند اگر اینها را از دست بدهیم. اسلام، تشیع، ولایت، رهبری، ارکان ما متزلزل میشود. لذا باید همه را حفظ کنیم و این کار شدنی است. ما که عاجز نیستیم، این قدر صلاحیت دارند که همکاری بکنند.
نگذارید روحانیت را مقابل مردم بگذارند
در اینجا همدلی روحانیت بسیار مهم است. اگر همدلی نباشد کار روحانیت دشوار میشود. مراجع باید از شرایط کشور راضی و قانع باشند. سریعاً حمایت بکنند. آنها که دارای فضل، علم و دانش هستند، این همدلی در درون خودش و در بیرون خودش دانشگاههای امروز، با دانشگاه 30 سال گذشته فرق میکند. نزدیک 3 میلیون و نیم دانشجو و این همه استاد و این همه شرایطی که شما دارید میبینید خانوادهها با دانشگاه مرتبط هستند و فرزندان دانشجو دارند نمیتوانیم از این منبع عظیم غافل باشیم و روحانیت خودش را در مقابل ببیند و یا آنها خودشان را در مقابل ببیند ما با آنها میتوانیم مکمل هم باشیم و کار کنیم و قطعاً هم باید این کارانجام شود. وحدت حوزه و دانشگاه که شعارهای اصلی ما بود آن حدی که میخواستیم نیست. اما باید ایجاد شود.
نمی توان از جامعه فقیر و بداخلاق الگوی جهانی ساخت
* در عصر غیبت برای اولین بار حکومتی بر معیار تشیع و مکتب اهل بیت به وجود آمده و معتقدیم که امروز این مکتب میتواند راهگشایی برای مردم جهان باشد. ارتباطات جهانی کار تبلیغ ما را آسان کرده ولی نیازمند داشتن الگوی عملی است و نمیتوان از یک جامعهای که خودش گرفتار بیکاری، بداخلاقی، تورم و اختلاف است الگو ساخت و باید الگویی بسازیم که بتوانیم به دنیا ارائه نماییم. همانطور که گفتم انقلاب ایران الگو شد و اگر دیر نتیجه داد، اما با تمام کارشکنیها و موانعی که مانند جنگ و مشکلات دیگر ایجاد کردند در حال نتیجه دادن است و اما در دل مردم راهی ایجاد شده است و ما اگر بتوانیم الگوی عملی واقعی اسلامی را در کشورمان ایجاد کنیم. این الگو، امروز در دنیا کارساز خواهد بود.
انتخابات داخلی خبرگان را به کوچه و بازار کشاندند
بخش آخر صحبتهای من درباره انتخابات خبرگان است که میخواهم عرض کنم، میبینید که در این چند ماه اخیر، چه غوغایی به سر این مسئله به وجود آمده تقریباً القاء این اختلافات همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. اگر این اختلاف از خانه ما باشد تأثیر آن به جاهای دیگر خیلی سریعتر است. باید این مسئله را خیلی جدّی گرفت، من از دو سه ماه پیش، احساس کردم که نوعی سازماندهی برای مسئله ریاست خبرگان شده است. البته از راههای ناصواب.
مقابل آیت الله مهدوی کنی کاندید نمی شوم
در اجلاس قبلی یادتان هست دو سال پیش از آقای مهدویکنی خواهش کردم که بیایند و نامزد شوند. قبل از آن با آیتالله طبسی مکرر صحبت کردم گفتم شما این مسئولیت را بپذیرید من به شما کمک میکنم اگر در مشهد هستید، ایشان هم نپذیرفتند، حقیقتاً برای این ماندم که فراجناحی را در این نهاد مقدس که سایهاش باید همه جا مستدام باشد حفظ کنم چون از اینجا باید فراجناحی به جاهای دیگر هم سرایت کند و مردم همه بتوانند به عنوان پشتوانه به آن مراجعه کنند. بیش از 80 مجتهد عادل، با انتخاب مردم دارای صلاحیت هستند. این مجموعه کم سرمایهای نیست. این سرمایه عظیم خیلی میتواند الهام بخش و سازنده باشد.
مایه تفرقه در خبرگان نمی شوم
تفرقه را اینجا مضر میدانم آن هم این نوع تفرقه. دیگر از دست خود افراد روحانی بیرون رفته بود و دست آدمهای خاص در خیابانها و کوچهها افتاده است و چه کردند که هنوز هم دارند انجام میدهند. واقعاً احساس خطر کردم. من یک طرف آن هستم و فکر کردم اگر میتوانم مسئله را حل کنم چرا حل نکنم. همان موقع به آیتالله امامی گفتم از طرف من بروید پیش آیتالله مهدوی بگویید شما یادتان هست من دو سال پیش گفتم شما ریاست خبرگان را بپذیرید شما نپذیرفتید. ولی الان من پیشنهاد میکنم شما تشریف بیاورید و نامزد بشوید. من هم از شما حمایت میکنم. شاید مسئله حل شود. ما از بخش تفرقه در خبرگان فراغت حاصل کنیم، مدیریت و هیأت رئیسه هم اینجا هستند و کمک میکنند، اوایل ایشان گفتند: من به علت کهولت سنم یا کسالتم نمی توانم بپذیرم. من گفتم اینها خوب سابقه دارد. آیتالله مشکینی هم، دخالتی نمیکردند، ولی بودند، دیگران و ماها کمک میکردیم و اداره میشد ولی جواب روشنی نرسید. من تا همین اواخر منتظر بودم که جوابی بدهند که متأسفانه هنوز اعلام نکردند، البته دفترشان اعلام کردند که تشریف میآورند. من هم میخواهم عرض کنم که اگر ایشان حاضر باشند مسئولیت را بپذیرند. مطمئناً بنده نامزد نمیشوم. برای اینکه رفع اختلاف بشود از ناحیه اسم من و این نهاد مقدس آسیب نبیند. اگر تشریف نیاوردند هر یک از آقایان دیگر که میپذیرند. همراهی میکنم. انشاءالله که این مسئله درست حل شود.
تاکنون شخصا نامزد هیچ پستی نبوده ام
من سابقه تاریخی را هم بگویم، بد نیست. تا حالا با شما اینگونه مطرح نکرده بودم. بنده از جانب خودم تاکنون نامزد هیچ پستی نبودهام، از قبل از انقلاب تا به حالا، هر وقت شده یا با تکلیف شده یا با فشار به اینجانب بوده و امثال اینها در انتخابات نهم شرایطی را دیدم که نمیخواهم الان بگویم. چون تجدید اختلاف میشود، شرایطی را دیدم که تصمیم گرفتم دیگر در هیچ انتخاباتی (به عنوان کاندیدا) خودم شرکت نکنم. اما همیشه مردم را جهت شرکت در انتخابات تشویق میکنم. ولی لازم نیست به علت سن زیاد، کسی از من توقع داشته باشد. هجمه زیادی در انتخابات خبرگان بر من وارد شده است. موقع انتخابات دوره قبل خبرگان که شد اولین کاری که کردند، آقایان در جامعه روحانیت مبارز آمدند دفتر ما، آیتالله مهدویکنی، آیتالله یزدی، نوار مذاکرات را دیشب گوش دادم، آقایان چقدر اصرار کردند اصلاً نیامدن من را مساوی با خیلی خطرها میدیدند میگفتند باید بیایید. من گفتم نظر شما را رد نمیکنم ولی میروم با آقا (مقام معظم رهبری) صحبت میکنم رفتم با رهبری صحبت کردم و رهبری گفتند متعّین و واجب است. قبلاً هم از طریق آقای طبسی و آقای روحانی این پیام را به من رسانده بودند، گفتم من که بر خودم واجب نمیدانم. من یک نفر از آن 86 نفر هستم. اینها همه هستند چرا من! یکی باید کاندیدا بشود حال اگر شما واجب میدانید مقدمات واجب، بر شما واجب است بر من واجب نیست ایشان گفتند خوب شما این قدر اصرار میکنید، من این واجب را انجام میدهم. انتخابات به خاطر اینکه امر بود پذیرفتم. البته باز در انتخابات بداخلاقیهای زیادی دیدیم ولی مثل گذشته نبود یک مقدار محدودتر بود. به هر حال این طور نیست که برای پستی شیفته و عاشق موقعیتی باشیم، همه چیز را در این 50 سال 60 سال سابقهام اینها را دیدهام و اگر اندوختهای دارم، بنویسم و یادداشت کنم و روی نوشتههای قبلیام کار کنم. من الان دنبال این هستم و عشق من هم همین است. لازم باشد باز در خدمت انقلاب میمانم تا نفس دارم میمانم و هر کاری باشد انجام میدهم از هیچ کاری هم دریغ نمیکنم و در خدمت شما هستم. منتظرم که آیتالله مهدوی رسماً بگویند که آمادگی دارند تا بعد انتخابات را انجام بدهیم.
نظرات شما عزیزان: